امروز تو جاده دلم گرفت...
به آیندگان فکر کردم...
نمیدونم
واقعا نمیدونم چی به سرمون میاد...
تنهایی
تنهایی
خدا منو نندازی...
نمیدونم
یه روزی می رسه ناراحتیم کم بشه...
یا نه...
باز اینجا تو این وبلاگ از سختی ها می نویسم یا خوشی ها...
دلم بیشتراز همه برا شینا میسوزد..
کاش به بارانی بودنش نگاه میکردن...
کاش...
خدایا...
میدونم سرنوشت هرکسی دست خودشه...
اما
چاره ساز تویی
چاره ی خوبی برای ما بساز...
مسافرت رو به خودت می سپارم صحیح و سالم به مقصدشان برسم
در قلبم جای داری
و
در نفسم جاری هستیم
مهربان پروردگارم..
بدصفت...برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 106